ارشانارشان، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره
آرتانآرتان، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

ارشان و آرتان خان جان هدیه های آسمونی

سفر به استان چهارمحال و بختیاری و شهر کرد

1393/3/21 17:57
نویسنده : مامان ارشان
4,472 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستان خوب وبلاگیمون.

روز 13 خرداد برای مسافرت به سمت شهر کرد حرکت کردیم.  وقتی آدم اسم شهر کرد را می شنود فکر می کند منطقه ای باشد در کردستان و آن حوالی. مامان فریبا هم این طور فکر می کرد ولی بابایی توضیح داد که شهر کرد در استان چهار محال و بختیاری قرار دارد و بعد از اصفهان می باشد.  مامان هم بلافاصله بار سفر بست و مهیای سفر شدیم.

در مسیر سفر به شهر کرد در میان باغ های انگور- خان جان مشغول بازی با قاصدک ها

ساعت 3 بعد از ظهر بود که به شهر کرد رسیدم. پس از خوردن نهار و خوابی کوتاه، به همراه دوست بابایی (بنام عمو مصطفی) که ساکن شهر کرد هستند و در این مسافرت 3 روزه نقش لیدر تور ما و صد البته میزبانی ما را بر عهده داشتند برای دیدن شهر حرکت کردیم. 

روز اول شهرستان سامان

سرچشمه زاینده رود

ابتدا به شهرستان سامان و حاشیه زاینده رود در نزدیکی شهر کرد رفتیم

حاشیه پر از جنگل و درخت در اطراف سرچشمه زلال زاینده رود منظره بسیار زیبایی به وجود آورده بود.  واقعاً بعد از مسافرت چند ساعته و گذر از اتوبان و بیابانهای تهران به اصفهان، دیدن این مکان سر سبز حال دیگه ای داشت. پس ببینید زاینده رود در اصل مال چهارمحال و بختیاری هستش نه اصفهان!!!!!

توی رودخانه سگهای آبی با جمع آوری چوبها، برای خودشون لونه و سدهای کوچک ساخته بودند.  برای ما دیدن آنها که قبلاً فقط توی تلوزیون دیده بودیمشون، خیلی جالب بود. 

 

پل زمانخان

بعد از استراحتی کوتاه به سمت نقطه گردشگری دیگری در شهرستان سامان به نام پل زمانخان حرکت کردیم.

      

 

  پل تاريخي زمانخان در فاصله 29 كيلومتري شمال شهركرد و 5 كيلومتري شهر سامان واقع شده است. قدمت آن به دوره صفويه مي‌رسد. ساختمان اين پل در دوره صفويه در زمان يكي از رؤساي طوايف قشقايي به نام زمان‌خان احداث شده است. در اين دوره منطقه در تملك و تصرف طوايف قشقايي بود ايشان جهت تسهيل رفت و آمد ايل در منطقه، اين پل را بروي رودخانه زاينده‌رود در سال 1022 هجري قمري بنا ساخت.

وجود مناظر طبیعی زیبا با چشم انداز آبشار و پل زیبا به همراه دکه هایی برای فروش سوغاتی شهرستان به مسافران و ... این منطقه را بسیار زیبا و دیدنی کرده بود

 

روز دوم شهرستان اردل:

چشمه وقت و ساعت

چشمه وقت و ساعت در روستاي شمس آباد از توابع شهرکرد قرار دارد.  این چشمه از آن روي به چشمه وقت و ساعت معروف شده است که ممکن است پس از دو روزخشکي به مدت دو ساعت و يا پس از نيم ساعت خشک شدن به مدت چهل وهشت ساعت آبدهي داشته باشد. اهالي محل نيز معتقدند که آب اين چشمه برحسب نياز مردم خارج مي شود.
خوردن صبحانه در کنار این چشمه زیبا واقعاً دلچسب بود.  آب به قدری زلال بود که ناخودآگاه می خواستی دستت را پر از آب کنی و جرعه ای از آن بنوشی

چشمه سرداب رستم آباد (سرچشمه کارون)

چشمه سرداب رستم آباد یکی از پر آب ترین چشمه های رشته کوه زاگرس در استان چهارمحال و بختیاری است. چشمه سرداب رستم اباد شهرستان اردل با برودت دماي بسيار بسيار سرد، به عنوان سردترين چشمه جاري ايران است که نام چشمه نیز از آن منشا گرفته است.

برای رفتن به سمت دیگر رودخانه، عمو مصطفی ما را از داخل این آب سرد حرکت داد.  پاهامون حسابی خنک و بی حس شده بود.  خوردن جوجه کباب که عمو مصطفی زحمت آن را کشیده بود در کنار این چشمه پر آب هم واقعاً لذت بخش بود. عصر هم بعد از استراحت برای سیاحت به سمت منطقه دیگری حرکت کردیم.

 

 

تالاب چغاخور

تالاب بین‌المللی و زیبای چغاخور در نزدیکی شهر بلداجی واقع گردیده‌است. این تالاب در مسیر جاده شهرکرد-خوزستان قرار گرفته و از شهر کرد ۶۵ کیلومتر فاصله دارد.

عصر هنگام که با این تالاب رسیدیم بقدری هوا سرد بود که من و ارشان نتونستیم از ماشین پیاده بشیم و از ارشان عکس بگیریم.  چند نفر هم در کنار این تالاب زیبا مشغول گرفتن ماهی با قلاب بودند.  منظره کوه که سایه آن در تالاب افتاده بود خیلی خیلی زیبا بود.

 

روز سوم شهرستان کوهرنگ و فارسان:

مردم کوهرنگ از نژاد لر بختیاری با فرهنگ، گویش و موسیقی بختیاری هستند.

دره سیر

روز سوم ابتدا برای خوردن چای صبحگاهی در کنار رودی بنام دره سیر اتراق کردیم.  این رود دایمی از کوههای چوبین شهر کرد سرچشمه گرفته سپس به رود گرگگ پیوسته و حوزه آن خلیج فارس و دریای عمان است.

بعد از خوردن چایی به سمت غار یخی حرکت کردیم. در مسیر مسافران زیادی را دیدیم که از سمت مقابل باز می گشتند.  وقتی از آنها سوال کردیم گفتند که راه بسته است وقتی دلیل آنرا پرسیدیم گفتند یکی از خانهای بزرگ بختیاری فوت شده و به قدری جمعیت زیاد آمده است که راه بسته است.  اما ما که مسافت زیادی را پیموده بودیم هر طور شده می خواستیم که به غار یخی برسیم.  به همین دلیل آرام آرام حرکت کردیم.  لرهای بسیاری با لباسهای محلی و تفنگ در مراسم ختم آن خان شرکت داشتند. 

سیاه چادرهای بزرگی برپا شده بود و لرهای بخشهای مختلف گروه گروه برای شرکت در مراسم به آنجا آمده بودند.  هر گروه که وارد می شدند، با در کردن تیر هوایی و زدن طبل، ورود خود را اعلام می کردند و بعد از خواندن فاتحه و پذیرایی آنجا را ترک می کردند تا گروه بعدی وارد شود.  مراسم بسیار بزرگ و باشکوهی بود. آن روز از حدود 50 هزار نفر برای نهار پذیرایی شده بود. جالب تر از همه این بود که همه با لباس محلی در مراسم شرکت داشتند حتی کسانی که سوار پرادو و ماشین های گرانقیمت دیگر بودند نیز با لباس محلی آمده بودند و اصالت خود را حفظ کرده بودند. 

پوشش لرهای منطقه

در گذشته های نزدیک تا دور دست های تاریخ ملی، رسمی زیبا برای بزرگداشت مردان دلاور و شیر دل در ایل بختیاری انجام میشد و آنهم تراشیدن سنگی با قد و قامت شیر به اندازه های مختلف جهت نصب بر آرامگاه عزیزان بود که خود تابع قوانین و مقرراتی بود و بنا به یک سری داشته ها و خصوصیات فرد آرامگاهش با این شیرهای سنگی که اصطلاحاً برد شیر نام دارد مزین میشد .

شخصی که بر آرامگاهش” برد شیر”نصب میشد می بایست : چهل ساله به بالا داشته باشد چرا که در ایل بختیاری مرد چهل ساله را مرد کامل، پخته و جا افتاده میدانند و دیگر اینکه باید خصلتهایی چون کدخدایی ،کلانتری ، بزرگی ومنش ، افتادگی ، مردانگی ، مهمان نوازی ، جنگاوری، دلاوری ،اخلاق نیک ، گذشت ، اخلاص، ایمان، و چندین صفت خوب و مثبت دیگر را دارا بود تا شیرسنگی را بر آرامگاهش میگذاشتند .

پس از طی مسافتی بالاخره به دره ای سرسبز که به غار یخی مشرف بود رسیدیم

غار یخی چما

در فاصله 25 كیلومتری چلگرد در نزدیكی روستای شیخ علیخان، یكی از نادرترین و اعجاب انگیزترین غارهای منطقه به نام غار یخی چما با قندیل های فراوان یخی واقع شده است. از زیر یخ های این غار، چشمه ای با آب سرد در جریان است كه نهایتا به سد كوهرنگ می ریزد. قرار گرفتن در دره های عمیق و انباشت حجم برف های چندین ساله در این مكان سبب شده قندیل های یخ و توده های عظیم برف به صورت دائمی و در تمام فصول سال باقی بمانند.

به جز ما کلی مسافر و توریست هم در منطقه حضور داشتند و از زیبایی آنجا لذت می بردند.  برای رسیدن به غار یخی ابتدا از عرض یک رودخانه گذشتیم تا به رود اصلی رسیدم و برای رسیدن به غار یخی به ناچار وارد آب سرد رودخانه شدیم.  پس از طی مسافتی کوتاه، به اولین غار رسیدیم.  مامان فریبا فکر می کرد غاری از سنگ است که درونش برف و یخ وجود دارد اما اینطور نبود منظور از غار یخی تکه های بزرگ برف و یخ بود که به شکل دهانه غار شده بود و آب رودخانه از زیر آن روان بود

کنار و همینطور بالای غار اول عکس انداختیم . برای رسیدن به غار دوم یعنی غار اصلی بازهم باید از طول رودخانه عبور می کردیم اما اینبار شدت آب خیلی زیاد بود طوری که حتی پسرها و مردهای جوان هم نمی توانستند از آن عبور کنند.

عمو مصطفی که خیلی دوست داشت ما را به دهانه غار اصلی ببره، کمی جلوتر از ما روی تخته سنگی نشسته بود و با حسرت به آب خیره شده بود. حتی خودش هم نمی تونست از آب اون قسمت عبور کنه. 

عمو مصطفی می گفت یکی از شرایط ازدواج من اینه که دختری که می خواد همسر من بشه باید بتونه از این آب عبور کنه اما جالب اینجا بود که اینبار حتی خودش هم نمی تونست این کار را بکنه؟!!!! قه قهه

وقتی از غار برگشتیم به دامنه کوه، ارشان کنار بچه های عشایر رفت و مشغول بازی با آنها شد.  بچه ها کلی سنگ کنار هم چیده بودند و برای خودشون مثلاً خونه ساخته بودند.  ارشان هم کلی از این کار لذت می برد و قاطی بچه ها شد.

برای نهار هم کنار رودخانه اولیه نشستیم و بساط کباب چنجه را براه کردیم.

بعد از خوردن نهار بلافاصله به سمت مقصد بعدی حرکت کردیم. چون در اطراف محوطه و دشت غار یخی درخت و سایه وجود نداشت، علی رغم اینکه هوا خیلی خنک بود اما مامان فریبا نگران بود که خیلی آفتاب سوخته بشیم.

آبشار شیخ علیخان

آبشار شیخ علی خان یکی از زیباترین آبشارهای استان چهارمحال و بختیاری می‌باشد که در مجاورت روستای شیخ علیخان شهرستان کوهرنگ و ۹۲ کیلومتری شهرکرد (مرکز استان) قرار دارد.
برودت هوا در شهرستان کوهرنگ سبب شده است که این آبشار در زمستان به مجموعه‌ای از قندیل تبدیل شود که این امر زیبایی آبشار را دوچندان می‌نماید.

البته عکس های زمستانی آبشار را از اینترنت گرفته ام و عکس های بهاری را  خودمان انداخته بودیم.

به خاطر تعطیلات خرداد ماه، مسافران زیادی در منطقه حضور داشتند. 

از آنجا که ما فقط 3 روز در شهر کرد اقامت داشتیم و عمو مصطفی می خواست در این مدت کوتاه جاهای دیدنی بیشتری را به ما نشان بده، هر روز ما را به چند نقطه دیدنی شهرستانها می برد. به همین دلیل بعد از بازدید از آبشار شیخ علیخان که در مسیر قرار داشت به سمت نقطه دیگری حرکت کردیم.  با ما همراه باشید.

 

آبشار تونل کوهرنگ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این تونل در سال ۱۳۳۲ خورشیدی جهت انتقال قسمتی از آب چشمه کوهرنگ و چشمه‌های مجاور، به زاینده رود در منطقه چلگرد ساخته شد. البته طرح انتقال آب به زاینده‌ رود، در دوره صفویه صورت گرفت. در سال ۱۰۲۹ هجری قمری برای نخستین بار شاه عباس کبیر، میر جهانگیرخان که فرمانروای تامه بختیاری بود را مأمور الحاق آب کارون به زاینده رود نمود و در این خصوص گردنه کوهرنگ به چلگرد توسط بختیاری‌ها شکافته شد که هم‌اکنون به نام کارکنان معروف است و پایه‌های سدی که بر روی رودخانه کوهرنگ احداث گردید نیز موجود است و یکی از جاذبه‌های تاریخی این منطقه به شمار می‌رود. متأسفانه این طرح با مرگ شاه عباس ناتمام ماند.

در سال ۱۳۶۴ خورشیدی بهره‌برداری از تونل دوم صورت گرفت و در سال ۱۳۷۷ خورشیدی عملیات ساخت سومین تونل کوهرنگ آغاز شد.

دو عکس زیر هم تابستان و زمستان منطقه را نشان می دهد

 

خان جان بر فراز شهر کرد

مامانی هم که عاشق تنقلات و خوراکی های سنتیه، هر جا که سوغاتی می فروختند سرک می کشید. کنار این مشک دوغ زنی هم کلی عکس از خودش و من انداخت

بعد از تونل کوهرنگ نوبت به پیر غار ده چشمه رسید

 

پیر غار ده چشمه

پیرغار مکانی دیدنی در شهرستان فارسان روستای ده چشمه در استان چهارمحال و بختیاری است. سنگ نوشته تاریخ مشروطه واقع در روستای ده چشمه به دستور سردار اسعد بختیاری حک گردید. کتیبه‌های پیرغار بر روی تخته سنگی در کوهپایه‌ای از رشته کوه زاگرس قرار دارد و متن آن، خلاصه‌ای از واقعه مشروطیت را بیان می‌کند و همچنین تاثیر سرداران و قهرمانان بختیاری در این واقعه ملی را شرح می‌دهد.

ورودی غار

داخل غار به خاطر اینکه مردم در این مکان شمع روشن می کنند حسابی سیاه و تاریک است

و ارشان جان که از فضای داخل غار ترسیده بود به بابایی می گفت بالا نرو، بیا پایین

بعد از تفریح در کنار چشمه زیبای ده چشمه و پیر غار به سمت شهر کرد حرکت کردیم تا کمی استراحت کنیم و برای فردا که راهی تهران هستیم آماده بشیم. شب قبل از حرکت دیداری هم از خانواده عمو مصطفی داشتیم و با خانواده محترمشون آشنا شدیم.  البته از اینکه به خاطر بنایی ساختمونشون نتونسته بودند ما را در گردشهامون همراهی کنند خیلی افسوس خوردیم. 

سفر بسیار بسیار خوبی بود.  خیلی به ما خوش گذشت فقط یک خاطره بد داشت و اونهم اینکه روز اول که به شهر کرد رسیدیم ارشان کمی تب کرد و دچار سرماخوردگی شد.  اما از اونجاییکه ارشان پسر خیلی گلیه، علی رغم اینکه بدحال بود اما توی اون سه روز ما را همراهی کرد و اصلاً اذیتمون نکرد. 

ما خیلی از استان چهار محال و بختیاری و شهر کرد و جاهای دیدنی استان لذت بردیم. از همه دوستان وبلاگیمون دعوت می کنم در صورت امکان حتماً از این استان زیبا دیدن کنید. مخصوصاً کسانی که تا اصفهان می روند حیفه که از شهر کرد و جاذبه های توریستی اونجا استفاده نکنند چون آب و هوا و طبیعتش اصلاً قابل مقایسه با تهران و اصفهان نیست.

در پایان از عمو مصطفی به خاطر زحماتی که کشیدند تشکر می کنیم و براش آرزوی سلامتی و موفقیت داریم

 

پسندها (1)

نظرات (2)

عمو مصطفی
2 تیر 93 22:13
ارشان جان امیدوارم روزهای موفقیت تو رو در آینده ببینیم و جواب خوبی های پدر و مادرت رو با موفقیت هات بدی، تو از همین الان که بچه هستی خیلی باادبی و مطمئنا بزرگ که شدی مایه افتخار خونوادت میشی. قدر پدر و مادرت رو همیشه بدون... مصطفی مبینی دهکردی
مامان ارشان
پاسخ
عمو مصطفی سلام از اینکه از وبلاگم دیدن کردین و نظر گذاشتین خیلی خیلی ممنونم. ما هم از خداوند موفقیت روزافزون شما را خواستاریم. به پدر و مادر عزیزتون هم به خاطر تربیت فرزندی مثل شما تبریک می گیم. بازهم بابت خاطره خوشی که برامون گذاشتین ازتون ممنونیم
يكي از اهالي چهارمحال
16 مرداد 93 16:36
سلام ارشان جان. اميدوارم بازم به استان ما سر بزني ما در خدمتيم. موفق باشي.