پاییز 95- لواسان
پسرکم یکروز جمعه برای تفریح تصمیم داشتیم به دریاچه خلیج فارس تهران برویم تا هم دوچرخه سواری کنی و هم از شهر بازی و پارک دریاچه برای بازی استفاده کنی اما وقتی بیرون اومدیم و آلودگی هوای تهران را دیدیم خیلی نگران شدیم که توی این هوا بیمار نشی. نزدیک دریاچه که غرب تهرانه آلودگی بیشتر از جاهای دیگه قابل رؤیت بود. به همین دلیل بابایی گفت بهتره به سمت شرق تهران و لواسانات بریم. بعد از طی کلی مسیر و ترافیک بالاخره به لواسان رسیدیم. از آخرین باری که لواسان اومده بودم سالها می گذشت و تغییرات زیادی را شاهد بودیم. کنار رودخانه پارک ساحلی ساخته بودند و کلی آلاچیق برای اسکان.
بساط منچ را براه انداخته بودی و به بابایی اصرار می کردی که باهات بازی کنه اما چون موقع نهار بود قرار شد بازی بعد از خوردن نهار شروع بشه
توی پختن کباب مثلا به بابایی کمک کردی
انقدر گرسنه شده بودی که قبل از آماده شدن جوجه، با قاشق افتادی به جون ماست موسیر
جوجه ها را هم طبق معمول خالی خالی میل فرمودی
حالا اگه گفتی وقت چیه؟
بله مسابقه منچ
اینم پایان کار و نتیجه بازی
ایشون هم برنده بازی
روز خوبی بود جاتون خالی