کبابی منصور
کبابی منصور 
به مناسبت قبولی دکتری بابایی به اتفاق مامانی رفتیم کبابی منصور که روبروی پارک ساعیه. من ساکت رو میز خوابیدم . نگران بودم که به جای کبابشون منو بخورند.
نظرات (3)
بابای مهرسا
11 اسفند 90 18:22
11 اسفند 90 18:22
سلام بابایی
مبارک باشه ایشالله به سلامتی
امیدوارم همیشه موفق باشید
وبتون عالیه
ارشان جون هم خیلی خیلی نازه
سارا
13 اسفند 90 14:19
13 اسفند 90 14:19
بازم سلام.ارشان کوچولو روز به روز داری خوشگلتر میشی.بووووووووووووووووس.gif)
سلام خاله سارا حتما خاله و بابا مامانم بم میگن که شما چقدر منو دوست داشتی. مرسی که به وب من سر میزنین.
سلام خاله سارا حتما خاله و بابا مامانم بم میگن که شما چقدر منو دوست داشتی. مرسی که به وب من سر میزنین.
آشنا
21 اسفند 90 0:42.gif)
تبریک به بابایی
ارشان جان امیدوارم بهترین باشی
هر دوی شما قدر مادر خونه را حتما می دونید
هر سه پایدار و شاد باشید
.gif)
.gif)
21 اسفند 90 0:42
تبریک به بابایی
ارشان جان امیدوارم بهترین باشی
هر دوی شما قدر مادر خونه را حتما می دونید
هر سه پایدار و شاد باشید
مطلب بعدی
اتاق خاله سحر
مطلب قبلی
97 روزگی اولین بار پفک را دست گرفتم به سمت دهانم می برم
