ميز ميوه
...
ميز تولد
مامان فریبا برای هماهنگی با تم تولدم قصد داشت ژله رنگين کمانی درست کنه اما چون می ترسيد لايه های ژله از هم جدا بشه، ژله ها را توی ظرف شیشه ای درست کرد. خوب آخه فقط يکروز قبل از تولدم تهران بوديم و مامان خيلی وقت زِیادی برای انجام کارها نداشت. ...
دوچرخه حرفه ای
مامان خيلی دوست داشت که بابا برام ماشين شارژی بگيره اما بابایی گفت دوچرخه بخريم به چند دليل: 1- ماشين شارژی تحرک بچه را کم می کنه و بچه تنبل می شه 2- خيلی جاگيره و چون سنگينه حمل و نقلش سخته. مامان هم متقاعد شد. بهمين دليل يک دوچرخه فنری قشنگ برام خريدند و يک ماشين پایی هم خريدند. ماشین شارژی را خيلی دوست دارم و دائم باهاش بازی می کنم ...
ارشان مشغول ناخنک زدن به سالاد ماکارانی
...
خرس کوچولوی مهربون سوار ماشين پایی
...
ارشان و ماشین پایی
ارشان جون بعد از اينکه پانيذ کوچولو بهش اجازه داد، بالاخره سوار ماشین پایی که مامان و بابا براش خريده بودند شد. ارشان تو اسباب بازیهاش عاشق ماشیناشه و علاقه ای به عروسکها و ... نداره. الهی فدات شم ...
ارشان جون
تم تولدم خرسهای مهربون بود اما جالب اينکه توی فيلمی که از موقع متولد شدنم داریم، يکی از خانم پرستارها که داره منو تر و تمیز می کنه به بقيه می گه: مثل کارتون خرسهای مهربون می مونه؟! حالا اين یعنی چی نمی دونم؟ ...
بدون عنوان
تولد حسن هم آبانه. حسن متولد 8 آبانه و من 17 آبان. مامان فریبا حسن را خيلی دوست داره و دوست داره منم مثل او پسری مؤدب، مهربان و خوب باشم. ...
ارشان و عمو عباس
عمو عباسم امسال در رشته اقتصاد دانشگاه قم قبول شده يعنی هم رشته بابامه. چون تولدم تهران بود، او هم خودشو رسوند. ...
