ارشانارشان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره
آرتانآرتان، تا این لحظه: 7 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

ارشان و آرتان خان جان هدیه های آسمونی

مسافرت به شمال با خاله اینا

اواخر ماه رمضان عزیز جون مسافرتی به اردبیل داشت.  وقتی عزیز جون نیست انگار همه سر در گم می شیم.  دیگه اواخر هفته کجا باید دور هم جمع بشیم؟ منم برای اینکه تنها نباشیم به خاله فریده و شوهرش گفتم بیان خونه ما.  خاله اینا هم قبول کردن و آمدن.  فکر کردیم که کجا بریم تفریح که یکهویی دریا ما را طلبید.  تصمیم گرفتیم یک سفر دو روزه به شمال داشته باشیم.  19 تیر ماه صبح زود به طرف چالوس حرکت کردیم.  صبحانه را توی جاده چالوس خوردیم و نهار را در جنگل سیسنگان.  اما بابایی که اصلا از گرما و شرجی خوشش نمیاد پیشنهاد کرد که به طرف جواهر ده حرکت کنیم.  با اینکه قبلا هم چندین بار به جواهر ده رفته بودیم اما چون جای ز...
24 مرداد 1394

خان جان با لیـبیـس (سبیـل)

یکروز که داشتم مواد غذایی را بسته بندی و در فریزر قرار می دادم. تا چشمات به چسب افتاد، بدو آمدی و گفتی مامان لیبیس برام بچسبون.  منظورت سبیل بود.  منم کمی چسب شیشه ای به صورت و سبیلت چسبوندم. بعدش با ماژیک مشکی روش را رنگ کردم. آنقدر بامزه شده بودی که بلافاصله ازت فیلم و عکس گرفتم. قربونت بشم پسر بزرگم وای که چقدر با ریش و سبیل ناز شدی گلم هر چی بهت می گفتم حرف بزن، میگفتی نه آخه پاره میشه! انشاءالله بزرگ و عاقبت به خیر بشی گلم خدا همه بچه ها را برای پدر و مادراشون نگه داره الهی آمین ...
31 تير 1394

ماه مبارک رمضان

پسر عزیزم ماه مبارک رمضان فرا رسید. ماه مهمانی خدا. ماه کارهای نیک و خودسازی. ماه رمضان من را یاد بچه گی هام می اندازه.  زمانی که تازه به سن تکلیف رسیده بودم.  زمانی که با تشویق بزرگترها، با عشق شروع به روزه گرفتن کردم.  یاد مهمانی های خاطره انگیز و پر هیاهوی افطاری خونه پدربزرگ عزیزم که به رحمت خدا رفته. یاد پدر عزیزم که علی رغم رفتن سر کار و گرمای تابستان، روزه هاش همیشه به راه بود. یاد لحظه زیبای سحر و افطار و صدای بلند نیایش هنگام اذان. صدای اذان آقای مؤذن زاده که توی خونه پر می شد.  انگار معنویت همه جا موج می زد.  چه زود گذشت دوران کودکی. کاش زندگی دکمه تکرار داشت. خدا همه رفتگان را بیامرزد امسال ماه رمضان...
31 تير 1394

سفر به تبریز و اردبیل

اواخر خرداد ماه بابایی برای انجام کارهای پایان نامه اش باید به تبریز می رفت اما طبق معمول از ما هم خواست تا در این سفر همراهیش کنیم. عزیز جون را هم همراه خودمون بردیم. البته اولش کمی تردید داشت آخه ماه رمضان تازه شروع شده بود.  اما بالاخره با ما آمد.  ساعت حدود 11 به تبریز رسیدم. بعد از انجام کارهای بابایی در دانشگاه که تا ساعت یک بعد از ظهر طول کشید ، به مهمانسرای محل کار بابایی رفتیم و کمی استراحت کردیم.  خیلی از مهمانسرا خوشت آمده بود و می گفتی مامان چه خونه خوبیه از رنگ بنفش ملایمش خوشت آمده بود عصر هنگام هم به پارک ائل گولی رفتیم بعد از اونهمه گردش و ...
31 تير 1394

بوستان جوانمردان- یک روز خوب با مادربزرگ مامانی

پسرکم من یک مادربزرگ مهربون دارم که خیلی خیلی دوستش دارم.  چون از بچگی پیش مامان بزرگم بودم، خیلی دوستش دارم.  این علاقه من به تو هم منتقل شده یعنی که خیلی مادربزرگ را دوست داری.  مادربزرگم حدود 90 سالشه. از نظر روحی و هوشی خیلی خیلی خوب مونده اما از نظر جسمی ضعیف شده و خیلی نمی تونه بیرون بره.  به پیشنهاد من، قرار شد یکروز یک جایی توی تهران که پیاده روی زیادی نداشته باشه ببریمش. بوستان جوانمردان با فضای سبز و درختان پر سایه و فضایی باز، جای مناسبی بود. قبل از نهار براش یک آش رشته خوشمزه درست کرده بودم که خیلی لذت برد مادربزرگ خیلی خوشحال بود که به پیک نیک اومده و از بوستان جوانمردان خ...
31 تير 1394

آبشار هفت چشمه- جاده چالوس

امروز می خوام یک جای گردشی خوب نزدیک تهران را بهتون معرفی کنم. آبشار هفت چشمه   این آبشار در اوایل جاده چالوس قرار داره (کیلومتر 17)  حتی به سد کرج هم نمی رسه. یعنی از تهران که به سمت جاده چالوس حرکت کنیم بلافاصله بعد از سه راه ارنگه، رستورانی به نام هفت چشمه قرار دارد. قبلا ممکنه بارها و بارها از جلوی این رستوران رد شده باشید اما نمی دونستید که رودخانه و آبشارهای زیبایی در پشت این رستوران قرار دارد.   ماشین را داخل پارکینگ هفت چشمه پارک کرده و وارد رستوران می شیم.  در ورودی حیاط رستوران یک راه پله به سمت پایین کنار رودخانه قرار داره که برای صبحانه اتراق کردیم. بعد از صبحانه از پله هایی ...
31 تير 1394

پارک آبشار تهران

پسرک سه سال و نیمه من مشغول نشان دادن خطوط موازی و متقاطع با سیخ کباب همه کلی به این حرکات تو میخندیدن.  با اسباب بازی، انگشت ها و هر چیزی که می تونستی، خطوط موازی و متقاطع (یا به قول خودت متگاطع) را نشان می دادی ...
30 تير 1394